مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت دوم )

مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت دوم )
به قلم استاد : ابوحمزه المهاجر هورامی
به نظر شما با این متد و روش قرآنی حالا :
- در درگیری میان جماعتهای بزرگ مؤمن مسلمان با جاهلیتهای استعمار گر استثمار گر جهانی و ....
- در در گیری میان جماعتهای کوچک مؤمن مسلمان با جاهلیتهای کوچک داخلی و نوکر ظالم و استثمارگر خارجی و ....
- در درگیری انتخاباتی میان جماعتهای مؤمن مسلمان با غیر مسلمانان و ... چه باید کرد ؟
- این مثالی است در حد یک جزء از تمام اجزاء و کل زندگی یک مسلمان مبارز که چون شاهد خود باید برتر از پیرو و یا شخص طالب حق وبیننده باشد ( چه در سطح درون- عمل شخصی- خانواده ، قوم ، جامعه و ... ) چون تا خود از جهت وظایف و خصوصیات فردی و روابطمان با یکدیگر و با افراد خانواده و سایر همراهان و با سایر مسلمانان و دیگران اسوه و نمونه نگردیم نمی توانیم منشاء خیر و هدایت برای دیگران گردیم . ودر صورت تقصیر عمدی مشمول عتاب اهانت آمیز:
« اتأ مرون الناس با لبر وتنسون انفسکم و انتم نتلون الکتاب أفلا تعلقون » می گردیم .
نمونۀ عینی از اهمیت و ارزش بالایی بر خوردار است چنانکه قرآن به صراحت اعلام می دارد : « وان کان اصحب الایکة لظلمین فانت قمنا منهم و انها لبا مام مبین » ( حجر 78-79 ) . وپایبندی عملی به دستورات اسلام ونمونه عملی به دستورات اسلام ونمونه عملی و عینی آن گردیدن با ایمان وعمل صالح سفارش شده ( بقره 44 )
دربیشتر جمعها هدف ، صرف افزودن معرفت و اثبات حقایق نیست بلکه مرتبط نمودن جانها و روانها با یکدیگر و رونق اخوه است . ما عمل اسلامی را در میان خود رواج داده تا اینکه کلیدی برای فهم مطالب متعلق به تمام کتب مطالعاتی اعم از قرآن و سیرۀ پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم و سابقین الاولین « سابقین بالخیرات و ... باشد . واینکه برای مردم اسلام با غیر اسلام همچون شناخت و آگاهی و علم آنان از فرزندانشان باشد از دیگر انسانها. یعنی به همان شیوه ای كه شخص فرزندش را از انسانهای ديگر شناسائی و جدا می گرداند اسلام را نیز به همان شیوه از میان مکاتب دیگر شناسائی و جدا گرداند ( بقره 143 – 146 ) البته هرگز نباید فراموش کرد که امکان این هست که در کنار یک ايستگاه فرستندۀ رادیویی در چند متری آن رادیویی نتواند به خوبی مطلب را بگیرد و رادیویی دیگر در آن سوی جهان آنرا به بهترین شیوۀ ممکن دریافت نماید .
باید بر عقل در خدمت نفس در آمده و قلب در اختیار هوس افتاده نهیب زد و آزادشان کنیم . وباید تمام تلاشمان در مقیاس قرار دادن « رضای خدا » در انجام هر تصمیمی قبل از عمل به آن به منظور پرهیز از « الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا » جهت جلو گیری از هدر رفتن و مشمول ساختن اعمال و کردارمان به چنان ارزش و درجه ای باشد که «الله يصعدا لكم الطيب والعمل صالح يرفعه » چون آگاهیم که : «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبدنا،منهم ظالم لنفسه ،ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات باذن الله»
1- سابق بالخیرات
2- مقتصدان : الذین فی قلوبهم مرض : مسلمان عادی و بی دخالت در امور مردم و تنها در حد یک طرفدارماندن ( که با وجود پخته شدن وی ، این هم به خیر و هم به نفعش است)
3- ظالم لنفسه : القاسیه قلوبهم : از حد طرفدار بودن که در واقع همان ظرفیت را دارد با وجود پخته نبودن وارد گود مبارزه گردیده و ادای سابقین بالخیرات را در آوردن که در آن صورت نتیجه اش را تاریخ گذشته و حال به کرات به نمایش درآورده .
قطعاً مؤمنین مسلمان در هر درجه ای که قرار بگیرند مورد آزمایش قرار می گیرند آن هم چنین آزمایشی ( آل عمران 186- 143 – عنکبوت 2) برای یک مؤمن بیدار و آگاه هر آنچه بر روی دنیاست زینتی بیش نیست ( کهف 7 ) وباید بداند که همچنانکه اسلام را مساوی با « عمل » می دانیم آزمایش هم می شویم تا اینکه « لیبلوکم ایکم احسن عملا » و بايد در برابر آزمايشات صبر داشته و «عمل صالحي» از ما نسبت به اتفاقاتي كه در سر راه است سر بزند چون (11-10-9 ) هود
شکی نیست که خداوند متعال مبارزین راهش را از طریق 1- اموال و 2- جانهایشان مورد آزمایش قرار می دهد همچون « آزار وسرزنش بسیار زیادی » که از جانب مشرکين خواهند دید ، واین مبارزین بیدار با دو صلاح به پیشواز این نمونه آزمایشات می روند آنهم « تصبروا» در معنی اسلامی و « تتقوا » ( آل عمران 168 ) و باید بدانیم که امتحان تا زمانیست که صف مجاهدین و صابرین از غیره جدا و مشخص گردد و ( حجر 31 – ال عمران 173 ) و آزمایش و بلا برای مؤمن امریست حتمی ( عنکبوت 3 ) با آن همه مزایای زیر بنایی واساسی که در بر دارد .
« مثل المؤمن کمثل الزرع لا تزال الریح تمیله و لا یزال المؤمن یصیبه البلاء و مثل المنافق کمثل شجرة الارزلا تهتز حتی تستحصد » مثال مؤمن مانند کشت است که همواره بـاد او را مائـل و خم می نماید همچنان بلا و رنج و گرفتاری به مؤمن می رسد و مثال منافق مانند درخت ارز است که نمی جنبد تا افکنده شود ( قدرت انعطاف ندارد بلکه یکباره برکنده می شود )
« مثل المؤمن کمثل خامة من الزرع تفئیها الریح تصرعها مرة و تعدلها اخری حتی تهیج و مثل الکافر کمثل الارزة المجذیة علی اصلها لا یفئیها شی حتی یکون الخبعا فها مرة واحدة »
مثال مؤمن مـانند جوانۀ کشت است که بـاد او را مـی جنباند ( مائل و خم می نماید ) و بـر زمین می خواباند یکمرتیه و بار ديگر راست می سازد تا اینکه پخته می شود و مثال کافر مانند درخت ارزه ( شبیه درخت صنوبراست ) که دائماً ثابت ایستاده بر ریشه خود و آن را چیزی مائل و خم نمی نماید تا به یک مرتبه ریشه کن می گردد . بخاری 6544 مسلم -2809 شماره 58
پس آزمایش می شویم تا در همان در جه ای از مؤمنين قرار گیریم که لیاقتش را داریم تا « ليبتلي الله ما في صدوركم وليمحص ما في قلوبكم » چون « ما كان الله ليذرالمؤمنين علي ما انتم عليه ،حتي يميز الخبيث من الطيب و .... »
تا روشن شود :
الف : آیا می توانیم چون ابوبکر با فدا کردن همه چیز و کل ثروت در راه محبوب والله ، کهنه پاره های مردم را به دوش بکشیم و به دلالی بیافتیم و ....
ب : آیا می توانیم به مانند های ام مکتوم سلام الله تعالی علیه اقتدا نمود و وی را « بعنوان نمایندۀ شورا فرمانده خود گردانیم .
ج : آیا می توانیم و ظایف « اخاه » را مانند سابقین الاولین سلام الله تعالی علیهم اجمعین ـ با آن همه رغبت در ایثار گردن نهیم .
د : آیا می توانیم چون سعد بن وقاص علیه السلام راه هدایت رابر شرک و خواست نا مشروع پدر و مادر و نزدیکان ترجیح دهیم .
هـ : آیا می تواتیم چون مصعب بن عمیر علیه السلام به آن همه ثروت و تجملات ندای توحید را با آن همه اخلاص و تعهد لبیک گوئیم .
و : ........
با همان دقت و تیز بینی و حساسیت ایمانی در نقش مراقبی ـ آن هم بعنوان بررسی یک ناشناس غیر محبوب ـ به ارزیابی اعمال خود بپردازیم . اگر نتیجه مايۀ شرمساری و دگرگون شدن رنگ گردید ، امروز که امکان اصلاح وجود دارد بهتر است تا فردا که ... . اگر آن شرایط و ویژگیها و پختگیها را در خود ندیدم به جای شر شدن هم برای خود و هم برای دیگران کنار کشیده تا خدای مردم کسانی دیگر را به جای مای پخته نشده، برایشان بفرستد . «خیراً منکم زکوة و اقرب رحماً» . و گرنه به سرانجام «الذين خسروا نفسهم و اهليهم » گرفتار شده وهم خود وهم مردم را دچار تبعيت خطرناك از كساني كه «اطوا قومهم دار البوار» گردانیده ایم . و به خود دوباره بفهمانیم که انسان مؤمن و بخصوص مؤمن مسلمان هر چیزی را می آزماید تا خیر و شرش را دریابد چون بواسطه خیر و شر مورد آزمایش قرار می گیرد . ( انبیاء 25 انسالاً 2 )
نا ملایمات به قولی مؤثرترین آموزگار زندگی است . هنگام بروز مشکلات باید شاد وشکر گذار باشیم . نه از این جهت که رنج بردن به تنهائی خوب است بلکه به خاطر پیامد خوبی است که دارد . هدف ما « رضایت خدا و سعادت خلق است نه رضایت خلق » و شاید همین هدف گرانبها باشد که ما را از جانب همان خلقی که سعادتش را می خواهیم مورد چنان ناملایماتی قرار می دهد :
« و ما یا تیهم من رسول الا کانوا به یستهزءون کذالک نسلکه فی قلوب المجرمین » ( حجر 11- 12 )
« قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الا اساطیرالا ولین »
« اضغاث احلام بل افتراه، بل هو شاعر »
و .......
و یا اینکه حکمت دیگر « بلا » یک نوع نیاز ضروریست برای پیشروان و مبارزین ........... سختی ، محنت ، تزلزل – «حتی یقول الرسول والذین امنوا معه متی نصرالله » ( بقره 214 ) ویا در راز حوادث « احد » در قرآن و خصوصاً در سوره آل عمران می فهمیم که همان پیشروان و سابقین نیز به بلا نیاز داشتند . زیرا در آنان نقایصی وجود داشته که شایستۀ رسیدن بلایشان گرداند . « اولما اصابتکم مصیبةـ قد اصبتهم مثلیها ـ قلتم انی هذا ؟ قل : هو من عند انفسکم ،ان الله علی کل شی ء قدیر» ( آل عمران 165)
در آن مجموعۀ نمونۀ امت هم در جمعشان و هم در قلوب و صدور افراد ، اشکالاتی وجود داشته . می دانیم از یک طرف ایراد های خودمان است که نتایج تلخ به بار مي آورد و از طرف ديگر رحمت الهي است كه وعدۀ «لنبلنكم بشيء من الخوف والجوع و النقص ....»(بقره 155) را مي دهد .كه اين بلا ها همان نتيجۀ تلخ ايرادهاي خودمان است . همان که می فرماید : «هو من عند انفسکم» به دنبال آن می افزاید «ان الله علی کل شیء قدیر »
شکی نیست که ابتلای صدور و تمحیص قلوب برای افراد سابقین الاولین ( آل عمران 154 ) وتمحیص وتمیز صف برای جمع آنان ( آل عمران 121-179) امریست لازم وضروی ، آن هم برای آنان ، دیگر حساب ما به قول عامۀ مردم پاک است .
دردشناسی که در میان مردمانی جاهل گیر کرده بود پیشنهاد زیبایی با درک قرآنیش جهت سبک شدن شدائد و سختیها وبلا داده که :
اولا :ً قیامت را حاضر و نزدیک ببین .
ثانیاً : نمونه های فراوان از زندگی عزیزان بزرگوار گذشته ، و از زندگی میلیاردها مردم مستضعف سراسر دنیا درگذشته و حال را در نظرت مجسم کن ، تا به جای « تأثر منفی » ، « احساس مسئولیت » به بشریتی که بـا محروم کـردنش از وسیلۀ سعادتش ، یعنی دين خدا ، انـواع بدبختی ها را بـه او می چشانند ، افزوده گردد.
آزمایش می شویم تا در الگو شدنمان مایۀ خیر و سعادت بیشتری گردیم . تأثیر الگو را حتی قبل از دریافت و درک قرآن و وحی درایمان ابوبکر صدیق علیه السلام به روشنی می بینیم هـر چند تأثیر « خود قرآن » را با وجود الگوی کامل قرآنی در هدایت عمر فاروق علیه السلام نمی توان انکار کرد . در نتیجه به میزانی که الگوی عینی قرآن در هدایت و تصدیق تأثیر دارد و جود زمینه هدایت شدن در شخص نیز مؤثر است به زبانی دیگر علاوه بر رسانیدن صادقانۀ پیام ، فراهم بودن زمینه حق طلبی در شخص نیز تأثیر به سزایی دارد . اما شخص جهت رسانیدن صادقانه پیام وتبدیل به نمونه عینی شدن باید از چه شرایط و ویژگیهایی بر خوردار باشد ؟
آنچه بديهی و آشکارا در هر « وضع و شرایطی » برای مسلمان دینگرای متعهد بعنوان مسألۀ بنیادین و اصلی ، مطرح می شود « درک و فهم توحید » بعنوان اولین و صادقانه ترین مرحلۀ مبارزه سالم اسلامی ، در راستای انهدام دشمن و بستن راههای نفوذیش در درون خود ، با در نظر داشتن عظمت این قسمت ازمبارزه که پایه و اساس براي « مبارزات اجتماعی » یعنی ساده ترین مرحلۀ مبارزه که همان مبارزه وشکست دشمن در دنیای بیرون و جامعه و فروع و تابعی برای درون انسانهاست ، می باشد.
با نگرشی به سنت عملی رسول صلی الله علیه و اله وسلم ـ و مراحل تربیت مجاهدان و مؤمنین سالهای تکمیل دین به وضوح می توانیم کوچک بودن و عارضی بودن ، مبارزات بیرونی در میدان مقابلۀ علنی با دشمن با در نظر گرفتن تأثیرعمده و نقش تعین کننده آن را مشاهده نمائیم ، که مؤمنین مخلص ، عملگرا و مجاهد در حین مبارزۀ عینی با دشمن خارجی ، درون خود را نیز از نظارت شدید و حساس بدون اغماض خود بي نصیب ننموده و پس از کوتاهترین وقفه کمبود نیرو ـ به هر علتی ـ در مبارزۀ آشکار و علنی با دشمنان ، باز با بکارگیری این « نیروی مازاد » این وقفۀ کوتاه جهاد مسلحانه ، به سراغ درون و کار « اصلی » بر می گشتند . نه اینکه با پرداختن به جهاد مسلحانه وبیرونی ، صحنۀ مبازرۀ جهاددرونی تعطیل شود بلکه انرژی که بصورت مازاد صرف جهادبیرونی می گردد دوباره در خدمت جهاددرونی قرار می گرفت . وهم اکنون نیز به تبعیت نیک از الگوها و اسوه های عینی ، ما نیز خود را ملزم به قرآنی شدن می دانیم . و هر راه قرآنی را جهت جلوگیری و مبارزۀ علنی و غير علني با سست شدن جنبه درونی « تزکیه » توسط خود شخص ، مثمر ثمر و هادی می شماریم ، چون :
1- «پرهیز از هرگونه مناظره » و تبديل هر گونه « بگومگويی » که در قالب جدل ریخته شده به « بحث » سالم اسلامی.
2- « هدف اصلی » و درونی هدایت یک فرد است نه اثبات بطلان مکتب و تفسیر وی . ( با تجسم روش دعوت قرآن و تبین عملی پیامبران عیلهم السلام و الصلواة ) .
3- تشکیل تجمعات هر چند نفره ، در پرورش و تزکیه و توجه به قلب ( زمر 23 ، 22 ، مائده 83 انفعال 2- حج 35 و...)
با بحثی مفید و مناسب حالت روحی بالفعل افراد ، از کتاب ، بخصوص در مرحله اول با تأکید بر سوره های مکی و پس از طی آن سوره های مدنی و مکی مدنی ) یا سنت صحیح وثابت شده یا سیرۀ عملی و تحقیق شده تاریخی متناسب و هماهنگ با قرآن ، یاران و مجاهدین سابقون الاولون ویا سخنان و احوال بزرگان دین و یا از احوال عاطفه انگیز وضع محرومان و مستضعفین جامعه خود و جهان .
4- اندیشیدن عمیق در آیات و احادیثی که سلامت دنیا و آخرت انسان را به سلامت قلب وی منوط ساخته اند.
5- « پرهیز از » « شب نشینی های معمول » و « شب گذرانی های .............. » ، اعتیاد به فیلمهای ................ تلویزیون ویا .............. وباز گردانیدن مفهوم و حکمت موقعیت شب که در راستای تأمین مناسبترين زمان برای دوام جسمی و روحی انسان در قرآن معرفی گردیده است .
کاربرد جسمی « الله الذی جعل لکم الیل لتسکنوا فیها » که این « سکون » همان « سبات » آیه « وجعلنا نومکم سباتاً » می باشد . یعنی خواب و آرامش و استراحت جسم انسان .
کاربرد روحی : « قم الیل الا قلیلا اوزد علیه و رتل القرآن ترتیلا انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً ان نا سئة الیل هی اشد و طاً و اقوم قیلاً » ( مزمل 6-2 ) یعنی پرداختن به قرآن با تأمین شرایط قرائت و تضمین نتایج آن و مقیاس قرار دادن این تنها امر مهم و معتبر سنجش به نام « رضای خدا » که فرمولی است برای تمام اعمال انسان .
یعنی اگر رضای خدا در این است که چون امام جعفر صادق علیه السلام ـ ساعاتی از شب را در بحث با یک ملحد ( مادی ) بگذرانیم یا چون امام عمر فاروق علیه السلام بازی با فرزندان و پریدن آنان بر سروکول و حتی پاره نمودن حکم استانداری و ... باید در تمام امور معیار همان « رضای خدا » باشد . و پرهیز شود از هرگونه گناهی چه 1ـ فردی 2ـ چه فردی ـ اجتماعی 3ـ و چه اجتماعی .
با این مقدمه و تصویر مقدماتی به ویژگیهای اسلامی مؤمنین از دیدگاه دو نفر از پیشاهنگان مبارزه و تبلیغ می پردازیم . و سپس به دیگر ویژگیهای آنـان بصورت مختصر و در حد طاقت و توان بحث می پردازیم چون کل ویژگیهای مؤمن یعنی کـل آنچه در قرآن ذکر گردیده و کم و زیاد ندارد . ( در قرآن ، سنت و سیرۀ سابقین بالخیرات ) ویژگیهای اساسی مؤمنین از دیدگاه شیخ الا سلام ابن تیمیه علیه السلام :
1- ملایمت و مهربانی 2- آگاهی یاقتن از احکام و آداب شرع 3- حلم و حوصله و برد باری
ویژگیهای اساسي مؤمنین از دیدگاه مؤلف « اصول الدعوه » دکتر عبدالکریم زیدان علیه السلام :
1- اخلاق خوب 2- تطابق قول و عمل .
و ما دراینجا با ذکر اوصاف کلی دسته هایی از رستگاران که در قرآن بیان شده اند به توضیحی دربارۀ تقوا و متقی پرداخته و به سراغ ویژگیهای مؤمنین می پردازیم :
1- اوصاف متقین ( بقره 5 – 2 )
2- اوصاف مؤمنان وارث فردوس ( مؤمنون 10 – 1 )
3- اوصاف اولی الالباب ( رعد 22 – 20 )
4- اوصاف مؤمنین ( انفال 4 – 2 )
5- اوصاف عبادالرحمن ( فرقان 77 – 63 )
6- اوصاف متقین محسنین ( 23 – 15 زاریات )
7- اوصاف نیکان در آیه ( لیس البر ....... )
8- اوصاف مکرمین در بهشت در آیات 35 – 22 معارج .
اصل مساوات و برابری در « وان اکرمکم عند الله اتقاکم » تأئید شده و قطعیت یافته . متقی : در روابط میان انسانها هیچ تأثیری ندارد و فقط برتری است نزد خدا . بدون کمترین طبقه معنوی یا مادی دینوی . چون کسی که معتقد به امتیازات خاص در روابط انسانها باشد عملاٌ صفت متقی بودن را از دست می دهد و متقی بودن فقط فشار و تواضع بیشتری را بر شخص تحمیل می کند و بس ، هم از نظر اقتصادی و مادی و هم از جنبه معنوی .
تقوی دارای « مبانی » ، « ارکان » و « آثاری » است که مصدق « ان اکرمکم عند الله اتقاکم » مبین آ ن است .
- اولین پایه از آن مبانی « ایمان » است در مفهوم مطلق آن .
- اولین رکـن از ارکان آن« محبت » است و محبت به خـدا و رسول ونیکـان و « خود » و « مردم » .
- اولین اثر از آثار تقوا « خدمت به خلق » است . « خیر الناس انفعهم للناس » خدمت به خلق در رضایت خالق .
خدمتی که :
1- همراه با تواضع باشد .
2- پاک از توقع چه مادی وچه معنوی باشد .
3- با تحمل صمیمانه و آسان ایراد و توقعات دیگران باشد ، هر چند نابجا باشد .
4- در صورت پیش آمدن قصور یا تقصیر ، پی بردن به واقعیت ، موجب اقرار صمیمانه و تأثر گردد ، نه توسل به توجیه و عذر تراشی و تهمت زدن متقابل به این و آن ......
« قالت الا عراب آمنا قل لم تؤ منوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الا یمان فی قلوبکم » ( حجرات 14 ) .
و در اینجا به ویژگیهایي چند از مؤمنین بدون رعایت تقدم و تأخر با تبعیت از متد و روش تعلیم و آموزش قرآن ، که در کل نوشتۀ موجود رعایت شده ، می پردازیم که تبین و تأکید بیشتر قسمتی توسط بخش دیگریست و سهولت در امرجایگزین و عمل با آوردن توضیحات و دلایل متنوعتر و بیشتر جهت :
تسلط ذهنی و قلبی برتمام کتاب ـــ « نه » تبدیل روح مطلب به صورت عمل ـــ ارائه به نیازمندان و تشنگان حق ـــ « نه » تسلط ذهنی بر مطالب بصورت علم بدون عمل ـــ ارائه به مردم وتکرار جاهلیت و فساد مبلغین در اعصار گذشته وحال
صفات موحدین مؤمن : مسلمانان مؤمن
1- تقدم و اولویت فرمان خدا و رسولش بر هر فرمان و قانون دیگری
الف : « وأطیعوا الله و رسوله ان کنتم مؤمنین » ( انفال 15 )
ب : « انما کان قول المؤمنین اذا دعوا الی رسوله لیحکم بینهم ان یقولوا سمعنا و اطعنا و او لئک هم المفلحون » ( نور 51 )
2- تقدم اولویت رضایت و خشنودی خدا و رسولش بر هرکس و هر چیزی
الف : « والله و رسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین ( توبه 62 )
3- ترس تنها از خداوند است و بس
الف : « أتخشو نهم فا لله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنین » « فلا تخا فوهم و خا فون ان کنتم مؤمنین »
4- تنها باید به خداوند توکل نمود :
« وعلی الله فلیتوکل المؤمنون » ( آل عمران 122 )
« وعلی الله فتو کلوا ان کنتم مؤمنین » ( مائده )
« انما المؤمنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و اذاتلیت علیهم آیاتة زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون ( انفال 2 )
5- خالص گردانیدن خود برای خداوند
« واخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین ( النساء 146 )
6– از گذشته و هر آنچه که به تاریخ پیوسته « عبرت و پند » گرفتن:
الف : « لقد کان فی قصصهم عبرة الاولی الا لباب ما کان حدیثاً یفتری و لکن تصدق الذی بین یدیه و تفصیل کل شی ء و هدی و رحمة لقوم یومنون » ( یوسف 111 )
ب : « ان فی ذلک لایات لقوم یؤمنون »
ج : « ان فی ذلک لایه لكم إن كنتم مؤمنين (آل عمران 49 ).
7 – درک صحیح مسئله خوف و رجاء و خشیة
الف : « ان الذین امنوا و الذین ها جروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله » ( بقره 28 ) .
ب : « ان الذین هم من خشیة ربهم مشفقون والذین هم بآیات ربهم یؤمنون » ( 57 – 58 مؤمنون )
8- دوری گزیدن از کینه نسبت به دیگر مؤمنین و دعای خیر برای آنها
الف : « ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم يقوم الحساب » ( 141 ابراهیم )
ب : « رب اغفرلی و ولوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا وللمؤمنین والمؤمنات و لا تزد الضالمین الا تباراً » ( نوح 28 )
ج : « ربنا اغفرلنا و لإخواننا الذین سبقونا با لایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلاً للذین امنوا ربنا انک رؤوف رحيم » ( حشر10)
9- دوستی و محبت نسبت به همه ، غیر از کسانی که در جنگ و ستیزه با خدا و رسولشند .
الف : « و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض » ( توبه 75 ) .
ب : « لا تجد قوماً یؤمنون با لله والیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لوکانوا ابائهم اوابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الا یمان » ( 22 مجادله )
10- خشوع در نماز « قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون » ( المؤمنون 1 )
11 – رویگردانی از بیهوده « والذین هم عن اللغو معرضون ) ( المؤمنون 3 )
12- ایمانی که از هرگونه شک و تردید مبرا و پاک گردیده
« انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا » ( الحجرات 15 )
13- وجود برادری و تعهد الهی نسبت به این برادری
« انما المؤمنون اخوة فا صلحوا بین اخویکم » ( الحجرات 10 )
14- در هر آن منتظر شدیدترین آزمایشها بودن
« هنالک ابتلی المؤمنون و زلزلوا زلزالاً شدیداً » ( الاحزاب 11 )
15 – دوری ومبرا بودن از ربا
« با ایها الذین آمنوا اتقوا الله و زروا ما بقی من الربا ان کنتم مؤمنین ... فان لم تفعلو فا ذنوا بحرب من الله و رسوله »
( بقره 278 )
16- درک وکسب « عزت » و تلاش در قرار دادنش به جایگاههایی که برایش تعیین گردیده .
ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین ( المنافون 8 )
17- پیروزی در وجود هر شرایطی از نتیجه دنیوی و مبرا بودن از سستی و اندوه در وقوع این نتایج .« ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الا علون ان کنتم مؤمنین » ( آل عمران 139 )
18- آراسته بودن به زیور تقوا
« واتقوا الله ان کنتم مؤمنین » ( المائده 57 )
19- مبرا بودن از هوای نفس و هوای قلب در اجرای حدود .
« ولا تأ خذکم بهما رأفة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله والیوم الا خر..... » ( النور 2 )
20- وجود و یا فراهم نمودن چنان زمینۀ ذهنی وقلبی که با یاد خدا و تلاوت آیاتش بر ایمان افزوده گردد .
« انما المؤمنون الذین اذا ذکرالله و جلت قلوبهم واذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناٌ ..... » ( انفال 2 )
21- پرهیز از بلای فاسد و ویرانگر استکبار و تلاش در کسب راههای انهدام آن .
« انما یؤمن بآیا تنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجداً و سجواً بحمد ربهم وهم لا یستکبرون » ( السجده 15 )
22- دوستی شدید خداوند با اجرای مفاد دوستی
« والذین آمنوا اشد حبا لله » ( بقره 165 )
23- وفای به عهدی که به خداوند داده شده در هر شرایطی .و پرهیز از عوض نمودن و مبادله این تعهد به هیچ بهاء و قیمتی
« من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ففهم من قضی نحبه و منهم من ينتظروا ما بدلوا تبديلا » ( 23 الاحزاب )
24- پناه دادن و یاری دادن ديگر برادران و خواهران در صورت نیاز
« والذین آوواو نصروا اولئک هم المؤمنون حقاً » ( انفال 74 )
25- پرهیز از توهم دیوانه وار حجت مطلق شدن درهنگام وقوع اختلاف و برگرداندن آن مورد نزاع آمیز به خدا و رسولش
« فان تنازعتم في شيء فردو الي الله والرسول ان كنتم تؤمنون بالله واليوم الاخر ذلك خير و احسن تأويلا» ( النساء59)
«فلا و ربك لا يؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم ثم لا تجدوني انفسهم حرجاً مما قضيت وسلموا تسليما ( النساء 65 )
26- تلاش در انجام « عمل » صالح و در اینصورت « امید » به جزای نیک و رضای پروردگار
« ومن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فأ ولئک یدخلون الجنة » ( النساء 124 )
« فمن یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلاکفران لسعیه وانا له کاتبون » ( انبیاء 94 )
27- استقامت : فصلت 30-31 – احقاف 13
پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم در جواب شخصی که طلب نصیحت می کرد فرمود :
« قل امنت با لله ثم استقم » ( بخاری )
بگو ایمان به خدا دارم سپس بر این گفته دوام و پایداری نمائید .
28- صبر وشکیبایی : نحل 96 ـ زمر 10 ـ انسان 12 ـ سجده 24 ـ آل عمران 186ـ ص 44 ـ بقره 249 ـ نحل 126 ـ طه 132 ـ محمد 31ـ بقره 157
29- عفو و گذشت : تغابن 14 ـ رعد 22 ـ فصلت 34 ـ شوری 40- 43
30- راستگوئی : توبه 119- احزاب 70
31- امانت داری : مؤمنون 8
32- وفا به عهد : مؤمنون 8 ـ مریم 54
33- آشتی دهنده در هنگام اختلاف : حجرات 9
34- داشتن روحیه همکاری : مائده 2
35- فداکاری و ترجیح دیگران بر خود : حشر 9
36- سخن زیبا وپاک در رفع تفرق : اسرا 53- بقره 83- آل عمران 159
37- هنشینی و رفاقت با نیکان : کهف 28 ـ .......
38- اجازه خواستن وسلام کردن هنگام ورود به منزلی : نور 27
39- از علامات مؤمن :
مردی گفت ای رسول خدا ایمان چیست ؟ فرمود : اذا سرتک حسنتک وسادتک سیئتک فأنت مؤمن
در زمانی که خوشحال سازد تو را حسنه و نیکویی تو و اندوهگین سازد تو را گناه تو ، پس تو مؤمن هستی .
« اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً » کاملترین مؤمنان از روی ایمان نیکوترین ایشان از روی اخلاق است .
( ترمذی 2200 ابن ماجه 4016 _ البانی 613 )
40- بيشتر از توان مسئولیت قبول کردن و خود را در معرض آزمایش قرار دادن خود را خوار کردن است .
« لا ینبغی لمؤمن ان یذل نفسه قالوا و کیف یذل نفسه ؟ قال یتعرض من البلاء ما لا یطیق »
مناسب نیست برای مؤمن اینکه خود را خوار سازد ، گفتند و چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود پیش می شود به گرفتاریها و آزمونهایی که توان آن را ندارد . ( از خدیجه علیها السلام روایت شده ) ( آیه 77 النساء)
مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت سوم)
به قلم استاد : ابوحمزه المهاجر هورامی
41- اشتباهات گذشته چراغ راه آینده و ( لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین )
افراد عادی و جماعتها پاسخ دهند:به خطر انداختن آبرو، ناموس ، خون ومال مسلمانان براي چیه؟