مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت سوم)

مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت سوم)
به قلم استاد : ابوحمزه المهاجر هورامی
41- اشتباهات گذشته چراغ راه آینده و ( لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین )
گزیده نمی شود مؤمن از یک سوراخ دو مرتبه ( بخاری 6133 – مسلم 2998 )
42- حکمت بلا و آزمایش برای مؤمن « لا یزال البلاء با المؤمن اوالمومنة فی نفسه وما له دو لده حتی یلقی الله وما علیه من خطيئة » همیشه گرفتاری و بلاء با مرد مؤمن یا زن مؤمنه همراه است در جان او و مال و فرزندان تا اینکه دیدار کند خداوند جل جلا له را در حالی که نباشد به چیزی از گناه ( زنان و مردان مؤمن )
43- مؤمن از اهل ایمان به « اسلام »
« المؤمن من اهل الایمان بمنزلة الرأس من الجسد یا لم المؤمن لاهل الایمان کما یألم الجسد لما فی الرأس »
مؤمن از اهل ایمان بمنزلت سر از جسد است که درد مند می شود ، مؤمن برای اهل ایمان چنانچه دردناک می شود جسد از دردی که در سر است . ( احد 5/340 ) انونعیم « الحلیة ( 8/190)
« مثل المؤمنین فی توارهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذااشتكي منه عضو تداعي له سائر الجسد بالحمي والحسر »
مثال مؤمنان در دوستی با هم و ترحم و مهربانی با همدیگر و عطوفت داشتن به یکدیگر مانند جسم است زمانی که عضوی از آن به درد آید بقیه جسم در تب شدید و بیدار خـوابی بـا آن همراهی می کند ( بخاری 6011 – مسلم 2586 – احمد 4/18 )
« المؤمن كرجل واحد ، ان اشتكي رأسه اشتكي كله وان اشتكي عينه اشتكي كله »
( مسلم (2585 ) ( 0067 ) مؤمنان مانند مردی واحد هستند اگر سر او درد کند . تمام و جود او به درد می آید و اگر چشم او درد نمود تمام وجود اوبه درد می آید .
44- آنچه را که برای خود دوست داری برای برادرت هم دوست بدار :
« لا يؤمن احد کم حتی یحب لا خیه ما یحب لنفسه »
ایمان ندارد یکی از شما تا دوست بدارد برای برادر خویش آنچه را که دوست دارد برای خود از خیرو خوبی ( بخارب 13- مسلم 45 )
45 – دوست داشتن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، از همه
« لا يحب احدكم حتی اکون احب اليه من والده و ولده و الناس اجمعين »
ایمان ندارد یکی از شما تا که باشم من دوستتر به او از پدر و پسر او و همگی مردم « انس رضی الله عنه از رسول صلی الله علیه و اله و سلم »
46 – الفت : « واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا»-«فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا »
(103 آل عمران )
«المؤمن مؤلفة ولا خير فيمن لا يألف و لا يؤلف» :
مؤمن مورد انس والفت است ، ونیست خیری در کسی که انس و الف نمی کند و مورد انس والفت واقع نمي شود . ( احمد 10/376/ _ البانی در الجامع 425 )
47- مؤمن برادر مؤمن است :
« المؤمن اخوا المؤمن ، فلا يحل للمؤمن أن يتباع علي بيع اخيه ، ولا يخطب علي خطبة اخيه حتي يذر »
مؤمن برادر مؤمن است پس حلال و جایز نیست برای مؤمن این که وارد معامله شود بر بالای بیع برادر خویش و هم اینکه خواستگاری کند بر خواستگاری شدۀ برادر خود تا اینکه ترک کند ( مسلم 1414 )
«والمؤمن اخوا المؤمن من يكف عليه صيعته و يحوطه من ورائه» (ابي هريره عليه السلام )
مؤمن برادر مؤمن است که باز می دارد از او ضایع شدن را واحاطه و حمایت می نماید او را از پشت سر او ( پشتیبان اوست)
48- دوری گزیدن از بد دهانی و طعنه زدن و لعن کردن و ...
«ليس المؤمن بالطعان ، ولا باللعان ، ولاالفاحش ولا البذي» ( احمد 4838 _ بخاری 312 ( ادب مفرد ) ترمذی 1978 _ حاکم 1/12 )
نیست مسلمان مؤمن طعنه زننده و نه لعن کننده و نه فحاشی و ناسزا گوینده و نه بد زبان است »
49- « الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر » دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است .
( مسلم 2956 _ ترمذی 2426_ ابن ماجد 4113 )
به تناسب آنچه که خداوند برای هر دو در آخرت فراهم نموده . ( النساء 104 )
50- تلاش مستمر و مداوم در تقویت و نیرومند گردانیدن و .....
«المؤمن القوي خير واحب الي الله من المؤمن الضعيف وفي كل خير ..... »
مؤمن قوی و نیرومند بهتر و دوست داشتنی تر است نزد خدا از مؤمن ضعیف و در هر کدامشان خیر نهفته است .
51- درک صحیح قضا و قدر الهی و رضایت کامل به آن
«عجبا لأمر المؤمن ان أمره كله خير و ليس ذاك لاحد الا للمؤمن ان اصابته سراء شكر فكان خيرا له ، وان اصابته ضرا ءصبر فكان خيرا له»
شگفتی وتعجب است به کار مؤمن در حقیقت کار او همگی آن برایش خیر است و نیست این مزیت یرای کسی غیراز مؤمن اگر آسانی برایش فراهم شد شکر کند پس خیر می باشد برای او و اگر سختی برسد شکیبایي کند پس برای او خوب و خیر می باشد .
و شرایط « الگو بودن » به زبانی دیگر با مرور و مضاف بر آنچه گذشت را به قلبمان می فهمانم و نشانۀ درک آنرا از طریق عمل نشان می دهیم . شرایطی چون :
1- ایمان داشتن به آنچه پذیرفته ایم .
2- یاد گیری علم و دانش – امام عمر علیه السلام فرموده : قبل از آنکه رهبری جامعه را بعهده بگیرید ، دانش بیاموزید ( فتح الباری شرح بخاری ( 1661 )
3- اخلاق نیکو و محبت و خیر خواهی دیگران : هرگاه ما محبت دیگران را در دل داشته باشیم به دنبال کشف خطا و اشتباهات آنان نخواهیم بود . بلکه از واصاف خوب و نیکی هایشان بحث خواهیم کرد .
4- تطابق کردار و گفتار قبل از تبلیغ به دیگران .
5- تحقیق در بارۀ صحت « روایات » با نظارت کامل قرآن .
6- دوری جستن از مباحات : در طبقات الفقهاء صفحه 152 آمده است : یحیی بن یحیی در اوان نو جوانی به خدمت امام مالک رسید و از محضر او فیض برد و تبدیل به فقیهی نامداری شد . امام مالک از هوش و عقل و درایت او در شگفت بود . روایت شده است که روزی همراه با چند نفر از دوستانش در نزد امام مالک بود . ناگاه نفری گفت : یک فیل در این نزدیکها است . شاگردان امام مالک حلقۀ درسش را ترک کردند و به دیدن فیل شتافتند ، اما یحیی که اهل اندلس بود و تابحال فیلی را ندیده بود ، از جایش تکان نخورد و همچنان درمحضر امام مالک ماند ، امام فرمود : ای یحیی در اندلس فیل را ندیده ای ، چرا تو هم نرفتی نگاه کنی ؟ یحیی درجواب گفت : « من که مملکت و دیار خود را ترک کرده و به خدمت شما رسیده ام، آمده ام تا شما را ببینم و از علم شما بیاموزم من نیامده ام تا فیل را ببینم » . امام مالک از این سخن یحیی به شگفت آمد و او را « عاقل اهل اندلس » نامید . بلکه دیدن فیل مباح است اما وقت دعوتگر الگو بسیار با ارزشتر ازآن است که به انجام امور مباح پر شود فرایض از یاد برود .
پی خرید ماشین آخرین سیستم یا وسائل پر زرق و برق منزل رفتن و با شکوه کردن منزل مباح است ، اما برای دعوتگری که اقتصاد اسلامی را بیان می نماید غیر از رسوایی و بی ارزش کلامش در نزد شنونده و بیننده چیزی در بر ندارد . دیدن فیلمهای سرگرم کننده حلال مباح است اما در این موقعیت و وضعیتی که جهان و بخصوص جهان اسلام در آن غوطه ور گردیده شب کشتی و وقت کشتی تنها انهدام و تلف نمدن عمری است که خداوند در اختیار مبلغ الگو قرار داده .
باید زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را قبل از رسالت و هنگام رسالت و پاک نمودن پوشاک ، خوراک و .... را بعنوان یک اسوۀ حسنه عینی یک رهبر الگوی اسلام در نظر آوریم .
7-محاسبه دائمی خود واعمال خود .
8- عدم توجیه لغزشها وخطاهای خود .داستان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و منع تلقیح درختان خرما توسط کشاورزان از روی عمل گمان که پس از آن اقرار به اشتباه بودن پیشنهاد از چنان پیشنهادی بود . ( مسلم 2361 )
و باز با تکرار ومضاف برآنچه که آمد مبلغ خواهان مبارزه و الگو را ، همچنین خود را ، چنین یاری می رسانیم تا عملاً مروج ویژگیهایمان باشیم ، اوصافی چون :
1- شاهد و نمونه عملی اسلام شدن ( بقره 44 )
2- ضرورت پایبندی به « اخلاق و عمل » اسلامی ( حچ 14 – بقره 177 )
3- ترویج وبرتری مصلحت « دین » بر تمام امور دیگر ( توبه 24 – نور 51 – احزاب 36 ) صدیقان می رسند به آنجا که : حتی محر کشان به تأمین نیازهای دینوی ، رضای پروردگار است ، می فهمند : رضای حق در آن است که بخورند و نیروی لازم تن را تأمین کند . بخوابد وخستگی وکم نشاطی را برطرف کنند . بخندند ، حرف بزنند ، سکوت کنند ، اعصبانی شوند ، به گردش روند ، خوشی کنند، آواز بخوانند ، و ......
4- افتخار نمودن به حقخواهی وخق طلبی ( منافقون 8 )
5- اطمینان به قدرت ویاری خداوند ( آل عمران 139 – طلاق 3 )
6- تلاش در همکاری و اتحاد با جماعت و گروه منتهی به شورای اولی الامر ( فاطر 28 ) چون تنها از طریق برادرنمان قدرتمند خواهیم شد ( مائده 2 )
7- پایبند به عهدی که با خدا بسته ( الفتح 10- نحل 91 ) عهدی که با الله بسته ایم به بهای اندک تمام دنیا نفروشیم چون آن بهتر است اگر بدانیم ( نحل 96- 95 ) و ادامه مبارزه بدون هر گونه فرار از مسئولیت و پیمان شکنی تا آخر عمر دینوی ( عنکبوت 10 – حج 11 – آل عمران 146 )
8- ایمان راسخ بدون تزلزل ( حجرات 15 ) چون عاصم بن ثابت علیه السلام باید چنان ایمان راسخی اظهار داشت که « من خود را تسلیم نمی کنم و در زمۀ مشرک نخواهیم رفت » چون ترسی در دل ندارد ( احزاب 39 ) وی از درون ساخته شده ، دشمن می گوید به شما پول می دهم ، زن می دهم ، مقام و قدرت می دهم و ... می کشمت ، شکنجه خواهید دید ، زندانی می شوی و .... شما با ایمان خود ریشه اینها را به بهترین شکل منهدم نموده ای و دیگر راهی برای تسلیم و گرایش به دشمن وجود ندارد .
9- اخلاص داشتن و رک و راست وبا کرامت بودن ( احزاب 29 ) اخلاص به عمل ارزش می دهد و به چنین عملی امر شده ایم ( زمر 2- بینه 50 ) درون وبیرونمان چنان باشد که در هنگام انجام هر عمل باطنی وظاهری مطمئن باشیم که : « خداوند در آن حال وو ضعیت دوستمان دارد » و زندگی درونی و ظاهریمان چنان مطلوب ، زیبا و محبوب خدا باشد . که لحظۀ ای مرگ « مبارک ترین و خوشترین لحظه های « زندگیمان » باشد . و با علم و ضعف بشری و اینکه «
» ریشه های استکبار را نیز بخشکانیم و رک و راست بودن را بدور از هر گونه ریایی سرمشق خود قرار دهیم چون «
» مسلمان مؤمن رک و راست و با کرامت است و گناهکار فاجر نیرنگ باز پنهان کار و فرومایه است .
غر : نه غش کند و نه باطنی برای او باشد که مخالفت مند ظاهر او را ، و کسی که این راه او باشد در امن هستند مسلمانان از زبان و دست او و این صفت مؤمنان است و فاجر گناهکار ظاهر آن خلاف باطن اوست . بدینسان تلاش کنیم که هر آنچه را که انجام می دهیم با معیار « رضای خدا » قبل از عمل بسنجیم تاشامل آنهایی گردیم که از عمل صالح خود بهره مند و برخوردار گردیم و « سعی لها سعیها » و راضی نشویم به اینکه در آن روزی که هم «
» وهم « تبلی السرائر » شرمسار و سر افنکنده شویم .
10- اراده وعزمی پولادین خالی از ترس و وحشت ( البینه 5 )
11- پرهیز از سستی و ضعف و عملی مستمر و پیوسته ( توبه 105 )
12- فداکاری و زدودن هر چیزی جزپیروزی و شهادت ( بقره 214 )
13- درک حکمت زندگی ( زاریات 56 ، هود 7 )
14- درک میزان ارزش دنیا در مقیاس با آخرت ( توبه 38 – شوری 36 ..... ) خداوند با توصیف آخرت چنان تصویری را به وجود آورده که مسلمین چنان متوجه آخرت بودند که گویی هر لحظه آن را جلو چشمانشان می دیدند و با رویداد های آن می زیستند ، حتی گویی دنیا با اینکه همه ملموسی ، و عملی بود ، گذاشته ای بود که طی شده و رفته و آخرت اکنون با همه رویدادهایش حاضر است ( طور28 – 25 ) و اعمالشان در دنیا نیز سامان گرفت . قرآن دنیا را در دو مورد مذمت کرده و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم آنرا لعنت نموده و مردم را به ترک دوستی آن توصیه فرموده
1- وقتی که دنیا ، یعنی دوستی آن و دلبستن به آن میان مردم و ایمان به خدا و روز آخرت حایل شود ( رعد 26 – یونس 8-7 ابراهیم 3-2 نحل 107- 106 توبه 54- 55 )
2- و یا میان آنها و جهاد در راه خدا حایل گردد ( توبه 24 – توبه 87 – 86 – توبه 81 9
دنیا و آخرت در یک مسیرند آنانی که دنیا را برگزیده در همان طرف راه به مقصدشان خواهند رسید ( نازعان 39 – 37 - اعلی 17 – محمد 12 ) اینان دارای وِیژگیهایی هستند که تنها به حواس و عقل محدود خود ایمان و اطمینان دارند ( اعراف 179 ) و خیال می کنند که اینان هدایت یافته گان واقعی اند و ( حزف 37- 36 ) وفقط اینان چنان قلبی دارند ( نحل 78 – حج 46 و... ) اما گروه مؤمن موحد دنیا و آخرت در نظرشان یک راه بوده و یک حساب دارد ( قصص 77 – ملک 15 – ملک 17 – اعراف 32 ) آخرت برای دوگروه در راه است و حتی ( نساء 56 – 57 ) و تسلط شیطان تنها برگروهی است که ( نحل 100 – 99 )10- یقین به حتمی بودن مرگ و درک پند بزرگ آن ( رحمن 27 – 26 آل عمران 185 )
11- درک لب ساده کلام و حقیقت اسلام در کسب « رضای خدا » و « خدمت به خود و خلق »
12- شناخت عینی جاهلیت موجود .
13- تلاش جهت اتقلابی و پیشتاز و سابق بالخیرات بودن به خاطر عواقب برتر ناب و بدون خدشه اش .
14- درگیر نشدن با مسائل جزئی و نشانه گرقتن پیکان هدف بسوی شورای اولی الامر اسلامی .
15- برتری و تفوق دادن « عمل » بر ادعا و تبلیغات .
16- در آشکار و نهان ، خدا را حاضر و ناظر بر افکار و اعمال خود دانستن ( مجادله 7 ) و سپاسگذاری از خداوند ( نحل 78 یس 35 – 34 – ابرهیم 7
17- گریز از تقلید کور کورانه که حجاب ذهن و قلب است و گرایش به آزاد اندیشی و آزاد گزینشی ( الزمر 17 – 18 بقره 171 )
18- احترام نهادن و گرایش به علم و همراه با آن قوی نمودن جسم و توانائیهای جسمی چنانکه دو ویژگی عمده ای که باعث برگزیده شدن طالوت صلی الله علیه و اله و سلم بعنوان فرمانده از طرف خدا معرفی می گردد .
« بسطة فی العلم » « بسطة فی الجسم »
19- اقتدا به « هر آنچه » که شورای منتخبان امر نموده و فرمانبرداری از وی و پذیرش رأی ناصواب شورای اولی الامر اسلامی بر رأی صواب فردی .
اگر شخص خبره ای رأی و نظری خلاف نظر شورا داشت و پس از اقدام مشروع مورد توافق شورا واقع نشد ، در امور « فردی » ، تأکید می شود ، صرفاً در امور « فردی » تابع آن چیزی می شود که حق می داند و در امور « جمعی » تابع بی چون و چرای شورا می گردد . همچون تعبیت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از شورای جنگی احد و یا تبعیت عمر فاروق علیه السلام از مسلمین در جنگهای رده و ...
به خاطر بیاوریم آخرت دوستی و پستی مقام و منصب و حکمرانی توسط یاران مخلص و سابقینی چون عتبه بن مروان را . عتبه علیه السلام از ولایت بصره استعفا داد و عمر فاروق قبول نکرد عتبه اصرار کرد وعمر هم صرار کرد و عاقبت بر خلاف نظر شخصی خود تابع رأی نمایندۀ شورای اولی الامر یعنی شوری ـ گردید و قبول کرد . دعا کرد خدایا مرا به آنجا نرسان ، خدایا مرا به آنجا نرسان ، و بالا خره دعایش مستجاب شد و فاصله زیادی از مدینه دور نشده بود که شترش افتاد و او هم ، از پشت شتر افتاد و زندگی را بدورد گفت .
ما باید با آگاهی بر ضررهای کناره گیری و سکوت در انتخابات شوری شرکت کنیم و اعضای شوری را باید با 1- اخلاص و 2- درست انتخاب کنیم اگر توقع خیر و رفع ضرر را داریم . و هنگامی که نمایندگان اهل شورایمان را برگزیدیم مؤظف بر تبعیت بی چون چرای رأی و نظر وی هستیم .
تصور کنید که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به صورت موقت به خاطر مصلحت الناس و حکمت زیبایش جهت جلوگیری از تکبر و غرور و شکستن غرور افراد و یا جلوگیری از ایجاد آن ممانعت از تولید طبقه ای خاص معنوی یا ... بر خلاف اصل ثابت که باید اصلح و اعلم مدیر گردد بر خلاف دروران مکی که از اصل ثابت تعبیت می گردید هچنین فرستادن معصب بن عمیر علیه السلام به مدینه ، عبدالله بن مکتوم علیه اسلام ، بی نوای ، کور محتاجی که از طریق بیت المال نأمین می گردد ، جانشین پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمانده امیر ابوبکر و علی وعمر علیهم السلام و .... می گردد . یا بلال حبشی فردی سیاه پوست را که در جاهلیت ارزشی نداشت سخنگوی اسلام نمود و به انهدام سلطنت موروثی و ... افراد غیر قریشی چون عبدالله بن رواحه و سعدبن معاذ را جانشین گردانید و اسامه بن زید جوانی بیست ساله کنیزک زاده را به فرماندهی سپاهیان خود برگزید و حتی گاهگاهی افرادی چون عویف ، سباع و عناب را جانشین خود می گرداند که ناشناخته و غیر سرشناس و خیلی گمنام بودند و ....
20- به اندازه توان مسئولیت خواستن : آنانی که ایمان آورده اند و در پناه این ایمان عمل صالح انجم می دهند ، خداوند به انداره وسعت و ظرفیتشان به آنان تکلیف محول نموده است و افرادی که انجام دادن کاری که خیر است اما در قدرت و طاقت ایشان نیست و توانایی انجام دادنش را ندارد بر وی واجب نمی شمارد هر چند که آن امر یک کار حیاتی و ضروری باشد . پیشروان و مبارزین مؤمن نیز نباید خود را بیشتر از آنچه که هستند نشان دهند چون ممکن است کاری به آنان محول گردد که در قدرت و توان ایشان نباشد و این به همه و خودش ضرر برساند ( 43_42 اعراف ) .
21- شخصیت مسقلی داشتن . مسلمین در عین معتدل و اسوه بودن برای مردم باید شخصیت مستقلی داشته باشند و به همین دلیل اسلام « موانع درونی » را تعیین کرده است :
الف : «.................................................. » ( منافقین آل عمران 139 )
ب : کراهیت داشتن کفر و اهل کفر و حقیر شمردن آنان :
« » ( انبیاء 98 _ انفال 23 – 22 )
ج : پیشرفت مادی ، علمی و صنعتی ، دشمنان مسلمین را پروانه خود نکند چون آنها «
» ( روم 7 – توبه 55 ) علاوه بر پیشرفت مادی با ایمان و عقیدۀ اسلامی مزید بر آن ، بر آنان جلو زنیم .
( نهی از دوستی یا ) سرپرستی دشمنان بر مؤمنین ( مجادله 22 – ممتحنه 1و2 ) که لازم الا جرا بودن آنرا حتی اگر بالاترین صله رحم مثل پدر و فرزندی باشد را تأکید می ورزد . «
» ( ممتحنه 4 )
است زمانی که ایمان نیاور ( توبه 11 ) اما بر اینکه و ظیفه و تکلیف « اسوه بودن » تحقق پذیرد باید با دیگر ملل رابطه برقرار نمود و خداوند در آن قاعده کلی استثناء قائل شده است : « ............................................. » ( ممتحنه 9- 8 ) مسلمین باید احساس شخصیت کرده و بر امور خود حاکم گردند چون مغلوب اهل نقد و تحلیل نیست و بدون اندیشه از غالب تقلید می کند زیرا ما دامی که غالب مسلط است ، مغلوب می پندارد هر اندیشه و اعتقاد و رفتاری که او دارد دلیل غلبه و کسب قدرت اوست شاید بدین دلیل باشد که بزرگان سلام حتی زیاد خندیدنی که باعث کم شدن وقار و احساس شخصیت گردد را نیز نهی کرده اند .
« » کسی که زیاد بخندد ، وقار و هیبتش کم می شود .
22- دقت و تیز بینی ، دقت تیز بینی ایمانی آنهم در شدید ترین و حساس ترین شیوه اش که عاقبت «
» گرفتار نشویم ، ثابت بن قیس انصاری به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم مبنی بر اینکه من می ترسم تعریف وتمجید می شوم از خودستائی خوشم می آید . » کناره گیری کرد و گفت : شاید ندانسته به خاطر اینکار ، تمام اعمال و عمرم بر باد شود و مسیرم دوزخ گردد . در جنگهای رده ایشان فرمانده انصار و سالم مولای ابن خدیفه فرمانده مهاجر و خالد بن و لید فرمانده هر دو .عمر فاروق هم علیه السلام
گفته که : «
» . من فریبکار نیستم ولی فریبکار نیز مرا فریب نمی دهد .
28- استواری و ثابت قدم و نترس _ در برابر مخالفین « دین » هنگامی که «............................................ »
بدون کمترین کتمان و پوشانیدن حقیقت و مصلحت تراشی و بدون هیچ گونه ترس یا تزویری با ید با صراحت لهجه گفت : «
»
و در برابر ظالمین در برابر آنچه که گفته و ادعایش کرده ایم باید استواری نشان داده و با عمل خود به آنان بفهمانیم که
»( یونس 53 ) چون « » ( یونس 64- 63- 62 ) . ما آموخته ایم از خدا باید بترسیم و بس . «................................................... » ( توبه 138 )
و از اجتماع کلیه انسانها علیه خود نباید کوچکترین واهمه و ترسی به خود راه داد ( آل عمران 174 – 173 ) و با اطمینان و آرامشی اسلامی ترس را منهدم نمود ( انعام 83 – 82 )
29- انتقاد از خود : برای شخص مسلمان تنها ایمان و عمل بدون سفارش حق دیگران و سفارش پذیری حق از طرف دیگران کافی نیست بلکه باید علاوه بر آن در آزاری که در این مجال بر وی نیز می رسد شکیب باشد . 1- « اقم الصلوة » 2- « وأمر بالمعروف » 3- « و انه عن المنکر » 4- « » ( لقمان 27 )
امام شافعی علیه السلام گفته است اگر الله تعالی فقط همین یک سورة « العصر » را بربندگان نازل می کرد ، برای آنها کافی بود . ( تمام اساس و پایه های دین را در بر می گیرد ) برای شخصی مسلمان تنها ایمان و بدنبال آن عمل صالح خارج از « تواصوا باالحق وتواصوا باالصبر
» کافی نیست . تواصبوا » باب تفاعل و مشارکت یعنی دیگران را سفارش کند و سفارش دیگران را نیز بپذیرد . صبر در آزار و اذیت هنگام شروع دعوت یا ادامه آن « » مؤمن آینه مؤمن است . و از ویژگیهای این مؤمن آینه صفت ، اولیاء همدیگر بودن و امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای اطاعت از خدا و رسولش می باشد . ( توبه 71 )
چنانچه رفیق صالح و صادقانه بر « تقوی » عطف گردیده ( توبه 119 ) با این و جود از سه آفت مذکور ( حجرات 11 ) که از عصبانیت و جدال ( با معنی عرفی آن ) بدتر و زیانبارترند و باید به شدت پرهیز شود . به تمامی منتقدین هم مسیر و حتی غیر هم مسیر « » ( رعد 2 ) همچون ربیعه بن کعب علیه السلام در جواب بد حرف برادر دینی ( ابوبکر صدیق ) به وی تنها می گوئیم « خدا ابوبکر را ببخشاید »
30- انتقاد را با پیسنهاد همراه سازیم . آگاه باشیم به اینکه یافتن و گرفتن « ایراد » هنر نیست بلکه هنر ممدوح و لایق ثواب ، با صفا وصمیمانه و حکیمانه چاره کردن است.
31- دروی از بگمانی و کنجکاوی در امور مخفی دیگران ( حجرات 12 ، احزاب 58 )
32 سخاوت و بخشیدگی ( بقره 272 )
33- دعوت اول از خود و بعد ..... و حفاظت از خود و خانواده ( شعراء 213 ، تحریم 6 )
34- حفاظت از خود و خانواده ( طه 132 ، مریم 55 )
35- آگاهی بر تضاد میان کنشها درونی و اینکه خداوند هر دو راه فساد و پرهیز کاری را معرفی می نماید ( الشمس 10-9)
آنهائیکه در میدان مبارزه با نفس و طاغوت مغلوب و شکست خورده اند و تهدید خداوند ( جاثیه 23 ، حج 46 ، محمد 24 ) و آنهائیکه درگیر مبارزه اند ، گاهی غالب و گاهی زمین می خورند و با اظهار ندامت به سر راه می آیند . ( آل عمران 135 )
36معیار ، نفع رسانیدن باشد در همه چیز حتی در ذکر و .... « » ( )
( حاکم 421 – مسند امام احمد - البانی 1585 ) .
ایمان کهنه می شود در دل چنانچه لباس کهنه می شود پس ایمانتان را نو و تجدید نمائید.
37- داشتن صبر و پرهیز گاری و اینکه صبر نه معطل شدن بلکه یعنی پایداری و مقاومت است( شوری 43 – حجر 35 – زمر 10 نور 22 )
هرکس اقدام به دعوت می کند باید در مقابل رنجهایش نیز صبر کند ( بقره 204 یوسف 110 ) و این فقط شامل پیامبران نیست بلکه کلیه دعوتگران و مؤمنین را نیز شامل می شود ( غافر 51 )
38- انتظارات را کم ، تکلیف را در حد توانایی و توقع کم و کمک بیشتر : از مشکلات اولیه جنبش یکی « کم تجربه بودن » است که در مان آن در این است که باید انتظارات را کم و کمکها را بیشتر کنیم چند دلیل که مهمترین آن همان کم تجربه بودن می باشد و تکلیف در حد توانایی می باشد و توقع کم و خدمت زیاد که عامل سرافرازی دنیا و آخرت و باطن و ظاهر است .
39- تنظیم خواب با بستر میانۀ خوبی نداشتن ( لزاریات 17 – سجده 16 )
40- خیزش شبانه ( المزمل 6-1 اسراء 79 الدهر 26 ) .
41- قرآئت قرآن در سپیده دم و اندیشیدن در آن
1 اعوذ با لله من شیطان رجیم 2-ترتیل خواندن 3- تدبردرآن
42- رعایت زمانهای عورت : زمان خواب قبل از نماز صبح نیم روز و پس از نماز عشاء ( خفتن ) کسی که وارد اطاق می شود با ید اجازه بگیرد این سه وقت حکم عورت دارند که به اطفال نیز باید آموزش داد .
43- طلب دعا برای همدیگر : غیر از توسل به ایمان و اعمال صالحه خود توسل به دعا زندگان ( ابن عباس در زمان عمر فاروق علیهم السلام و عدم توسل به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را مثمر ثمر دانسته چون ما مرده پرست نیستیم و از مردگان ( طبق روال طبیعی آن ) انتظار انجام هیچ امری را نیز نداریم و می دانیم که طلب دعا تنها از زندگان جایز است و خداوند مؤمنان را دستور می دهد تا برای برادران مؤمن و خواهران مؤمنه خود دعا نموده و درخواست وی را در طلب دعا اجابت نماید . یاران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در حیات ایشان ازهمدیگر وایشان طلب دعا می کردند و کسی هم در طلب دعا و یاری جستن از زندگانی که در توان آنها می باشد یاری کنند ، شکی ندارد ( ابراهیم 41-40 – اعراف 23- نوح 28 – انبیاء 83 – 87 – 89 – 90- یوسف 101 الجن 21-22 ) که دعای سعید بن زید در حق زن تهمت زن نمونه ایست از کارکردهای دیگر دعا . اما طلب از مردگان ( حشر 10 )
مسئله ابتغاء الوسیله ، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم خودش طلب وسیله می کردآنهم با ایمان و عمل صالحش .
( عبادت تمام اعمال انسان را در بر می گیرد و دعا یکی از شاخه های عبادت است )
( 118 ) آیه های 17 و 18 توضیح آیه فوق است.
بدینسان در دعا من خود مقدمه اش را فراهم نموده ام فلانی توهم آدم خوبی هستی و الان هم وقت دعاست بیا تو هم برایم دعا کن که کارم با موفقیت سپری گردد . بیشتر از پانصد 500 آیه می رسانند که طلب و در خواست کردن ( نه کسی را ندا کردن چوی یا محمد اقراء ) از غیر خدا شرک است ( جن 20 ) انما حصر است که اگر غیر از او در خواست شود شرک ورزیده شده
44- واجب شمردن نماز به جماعت و مشارکت در نماز جماعت به همراه دیگر نماز گذاران . چون اگر تنها منظور اقامه نماز ها بود با وجود اول آیه که امر به خواندن نماز است ، ختم آیه با جمله «وارکعوا مع الراکعین » مناسب و معنایی نداشته و بسیار بیهوده جلوه می کرد . « »
( بقره 43 ) نماز گزرانی که خود را به صفاتی آراسته اند چون : 19 الی 35
45- در برگزیدن دوستانمان معیار همان « رضای خدا » و « قانون خدا » باشد ( کهف 28 )
46- قرار دادن ازدواج در جایگاه واقعی اش و قرار دادن دیدگاه قرآنی در مورد نیرو و گرایش به تمایلات جنسی در انسانها و تنها راه درمان ازدواج است ازدواج در اسلام از اهمیت خاص خود برخوردار است و مسائلی چون فقر و ... ( نور 32 – 33 – 34 )
نیروی گرایش به تمایلات جنسی در تمام انسانها بدون ستثناء وجود دارد و تنها چیزی که مانع ارتکاب هرگونه انحراف جنسی می گردد برنامه ، کلام و دستورات و دلایل الهی است . حتی تنها وسیله ای که مانع انحراف جنسی و سایر انحرافات در پیامبران صلی الله علیه و اله و سلم شده « برهان و دلایل الهی » بوده و بس ( یوسف 26 ) و خداوند از موارد غیر ضروری نگاه کردن به نامحرم و پرهیز از آن بعنوان مقدمه ای جهت ارتکاب و جرائم سنگینتر گرفته دستور صادر فرموده ( نور 20 ) و با این دستورات مؤمنی را ساخت که همچون ربیه بن کعب و ابوذر علیهم السلام را پرورش داد تا شیوۀ یک ازداواج اسلامی را به ما ها دوباره آموزی نمایند .
47- باز ایستادگی در برابر تمسخر دیگران ( هود 38 )
48- قرار دادن « بغض وکینه » و « حب و دوستی » در مقیاس و میزان : رضای خدا
49- آگاهانه و مصممانه از « منهیات » 6 گانه آیات 11 و 12 حجرات پرهیز شود .
50- گنجانیدن شوخی به میزان نیاز کنونی بدون قطب قرار دادن مباحات .اسلام دین خشکه مقدسی و مروج زندگی و روابط خشک و اخمویی و منزوی شدن نیست ، و شوخی و تفریح با شرایط آن ، از روشهای اخلاقی و تثبیت شده آن به شمار می رود که زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و السابقون الاولون بهترین مثال و مدرک و دلیل است .
51- انهدام « استکبار » با تنها پاد زهرش « تواضع » آگاهانه دورنی و بیرونی ، اگر درونی موفق نشدیم با بیرونی به آن حمله نموده و کاملاً سرکوبش خواهیم نمود .
52- با سرکوب یکی از دشمنان اصلی بشریت بنام « استکبار » به جنگ اسراف و تبذیر که منجربه دومین دشمن اصلی بنام « اتراف » می گردد می رویم .
53- باز و دوباره تأکید می شود که : توقع « کم » داشتن از دیگران و انتظار « زیاد » داشتن از خود .
54- دوری از بد زبانی و اینکه همه چیز نوشته می شود ( ق 18 – آل عمران 136-132 )
55- گذشت و عفو از مردم . از ویژگیهای مؤمنین و متقین یکی « العافین عن الناس » می باشد (
56- منع از پول گرفتن از مردم به خاطر تبلیغ دین «
مجاهدین ومبارزین مؤمن فرقه ی ناجیه وخودسازی توحيدي ( قسمت چهارم )
به قلم استاد : ابوحمزه المهاجر هورامی
57- درک صحیح «برادری دینی وتعهدات در برابر آن » زمانی که می گوئیم « اهد نا » الصراط المستقیم . دعایی است مستلزم تعهد وتمام همراهان و مؤمنین مسلمان را در بر می گیرد . ایاک نعبد : تعهدی است مستلزم دعا وایاک نستعین ، نیز تعهد است ، آیا معقول است که مؤمنی اینهمه تعهد ها و دعاها را برای خودش و همراهانش – حداقل – در برابر
افراد عادی و جماعتها پاسخ دهند:به خطر انداختن آبرو، ناموس ، خون ومال مسلمانان براي چیه؟