نقدی بر بزرگواران مخلص و مجاهدمان جماعت عثمان شفیق و.....

{زنجیره آگاهیهای منهجی}

       کاتب : ابوحمزه المهاجر هورامی

 

چنانکه پیداست هم اکنون جهان ادیان آسمانی قرنهاست دچار حمله نامبارک و وحشتناکی گردیده که در تاریخ بشریت با چنین گستردگی بی سابقه بوده است. تهاجمی که با اساس احکام و قوانین الهی سر ستیز دارد و برایش مطرح نیست این دین مسیحیت باشد یا یهودیت یا اسلام یا حتی دیگر ادیان ساخته دست بشر. آنها در اساس با احکام دینی که در جامعه اجرا شود مخالفند.این حرکت نا مبارک در دنیا به سکولاریسم مشهور است که پس از استقرار ، سکولاریزاسیون را در جامعه پیاده کرده و راه را برای چند خدایی و آزادی کفر باز می نماید.

در این سیستم همجنس بازان می توانند قانون رسمی کشور را به نفع خود تغییر داده و امیال خود را در قانون رسمی کشور بگنجانند، اما هیچ یک از ادیان نمی توانند و اجازه ندارند که احکام و قوانین الهی را در قانون و حکومت جای دهند. آزادی برای هر کفر و پستیی هست الا آزادی برای احکام و قوانین الهی.

در این میان ممکن است که به ذهن عده ای خطور کند که این سکولاریسم برای مسلمانان در اروپا و امریکا و دیگر سرزمینهای کفار مفید بوده و از میزان جنگهای مذهبی کاسته است. اما واقعیت جنگهای جهانی سکولارها و استعمار و قتل و عامهایی که همین سکولارها در آفریقا، آسیا، آمریکا و استرالیا علیه بشریت انجام داده اند، خبر از فاجعه ای بزرگ در حق بشریت و حتی در حق طبیعت و دیگر ساکنان زمین خبر می دهد.

الان در اکثر سرزمینهای اروپایی مردم اصلا به خدا اعتقاد ندارند و کلیساها و دیرها ویران شده است.که عده ای از آنها به مکانهای فساد و تعدادی دیگر از آنها توسط مسلمین خریداری شده است و تبدیل به مسجد می گردد. این سیر لائیسیته ای که در جریان است با هیچ یک از استراتژیهای اسلامی سر سازگاری ندارد. یک مسلمان موحد باید از پیروزی کفار اهل کتاب بر مشرکین طبق آیات اولیه سوره روم خوشحال و شادمان باشد نه برعکس.

خود ما نیز ،هم اکنون، زیر ضربات همین سکولاریسم روزانه داریم قربانی می دهیم و بیشتر سرزمینهای مسلمان نشین یا از طرف اتحادیه سکولاریستها به رهبری آمریکا وناتو تحت اشغال در آمده یا اینکه نمایندگان سکولاربومی آنها بصورت غیر مستقیم مسلمین را به زیر سلطه آنها در آورده اند.

ما درمیان افراد خانواده و یا طایفه خود بصورت خیلی نادر دیده و یا می بینیم که یکی از افراد ما دینش را عوض کرده و مسیحی یا یهودی یا ... گردد یا اینکه مذهبش را عوض کرده و مثلا از اهل سنت به شیعه یا زیدی یا ... تبدیل گردد، اما متأسفانه الان در اکثر خانواده ها ویا طایفه ها حداقل یک نفر مرتد با گرایشات سکولاریستی متنوع و رنگارنگش وجود دارد [ ازاعضای این مرتدین و احزاب متنوعش گرفته تا طرفداری و ولاء داشتن به این مرتدین سکولار.]

در کنار این جریان مخوف جریانات تبلیغی سایر ادیان و مذاهب نیز وجود دارد، که هر کدام جهت زنده ماندن خود در مقیاسهای مختلفی ،دست به فعالیتهایی زده اند. و همگام با این، سکولارها نیز جهت انحراف دینگرایان سعی کرده اند که جنایات و حملات خود را در یک قالب مذهبی نشان دهند .بعنوان مثال جرج بوش در توجیه حمله خود به سرزمین های مسلمان نشین حملات سکولاریستی و لائیکی خود را جنگی صلیبی معرفی کرد. در حالی که برای تمام دنیا مشهور است که هیچ یک از طرفداران و متحدین آمریکا نیز هیچ اعتقادی به قوانین عیسی مسیح ندارند، چه رسد به جرج بوش که عضو گروه شیطانی استخوان و جمجمه می باشد.

هدف اینها صرفا جنگی روانیست که در آن از تمامی امکانات علیه مسلمین بطور اخص و دیگر ادیان بطور عموم استفاده می کنند. آنها می خواهند که ادیان و مذاهب به جای اینکه با دشمن مشترکشان یعنی سکولاریسم وارد جنگ شوند با همدیگر درگیر گردند. و سکولاریستها نیز با خیال راحت به تاراج و حملات ویرانگر خود ادامه دهند .مسلمانان باید کاملا هشیار باشندکه در چنین دامی نیفتند و حتی نسبت به مذاهب منتصب به اسلامی که در تحریف دین خود همان مسیر یهود ونصاری را پیموده اند باز با هشیاری و دقت وارد عمل گردند و هرگز دشمنانشان را ،با حفظ ولاء و براء و کفر به طاغوت خود ،در یک ردیف قرار ندهند و جبهات مختلف و بزرگی را برای خود باز نکنند، چون  توان مبارزه در تمام جهات را ندارند. و اصلا چنین مبارزه ای نه صحیح است و نه انقلابی.

ما موقف ابن تیمیه در هنگام حمله مغولها را به یاد می آوریم، که الان سکولارها با تمام تجربیات شیاطین انس و جن از طریق برادران و خواهران خودمان دارند با ما می جنگند. پس دشمن شماره یک ما سکولاریسم است و نه هیچ مذهب و دین دیگری.

مسأله دیگرکه با همین مبارزات مسلحانه علیه سکولاریسم گره می خورد، مسئله تأمین امور مالی است ،که راههای مختلفی جهت کسب مال وجود دارد. یکی از این راهها یورش بردن به قافله ها و اموال مشرکین است. اما باز باید روشن نمود کدام دسته از مشرکین؟

آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم هنگامی که در مکه به سر می برد و در پناه مشرکین بنی هاشم و بنی عبدالمطلب بود به اموال آنها یورش برد؟ آیا مهاجرین به جبشه جهت بدست آوردن اموال دست به سرقت اموال کفار مسیحی آنجا زدند؟ آیا خود رسول الله صلی الله و علیه و سلم زمانی که در مدینه بود و حکومت هم داشت، جهت کسب اموال به مشرکین داخل مدینه، که خود در آن بود، حمله کرد؟ یا کلیه جملاتش را متوجه قریش و دیگر مشرکینی نمود که خارج از دایره حکومتی اش بودند؟ ...

پس چرا بعضی از برادران مجاهد ما در برخوردات انقلابی شان دچار اشتباه می گردند؟ کدام استدلال انقلابی است که به آنها اجازه می دهد که جان و اموال سکولارهای مرتد جلال طالبانی و بارزانی در امان باشد و در عوض به طلا فروشیهای شیعیان حمله برند...

 بعضی از برادران مجاهد ما دورانی را در زندانهای ایران گذرانده اند آیا در زندان کوچکترین بی احترامی به آنها شده است؟ آیا همان برخوردی که با دیگر زندانیان غیر اسلامی می شود همان برخورد هم با مسلمانان داشته اند. قطعا خیر؟ و صدها سؤال دیگر که به روشنی نشان می دهد که برخورد حکومت مذهبی ایران با مجاهدین و اندیشه های جهادی اهل سنت در کردستان وغرب ایران قابل مقایسه با برخورد مرتدین سکولار نبوده و نخواهد بود و ...

پس چرا اینهمه اشتباه؟!

البته پیروی از متد و روش مبارزاتی اسلام به معنی از دست دادن استقلال عقیدتی و فکری مجاهدین و خلل وارد آمدن به بنیادهای عقیدتی آنان نیست ،بلکه به معنی روشنگری و هدایت مبارزه در کانال صحیح آن و جلوگیری از هدر رفتن انرژی انقلابی اسلامی می باشد.مبارزین مسلمان پس از اینهمه تجربه حق ندارند و نباید در دشمن شناسی و درجه بندی دشمنان شان دچار اشتباه گردند.

مسلمانان مبارز نباید نسبت به کفار محارب نیز بی صفت باشند .چون بت پرستان در بدر شکست خوردند ، پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمان داد که ابو بختری بن هشام که اسیر شده بود کشته نشود. زیرا او به هنگام بودن پیامبر خدا صلی الله و علیه و سلم در مکه، بیش از همه آزار بت پرستان را از وی دور می ساخت و از میان کسانی بود که در شکستن آن پیمان نامه (که به زیان پیامبر صلی الله و علیه و سلم نوشته شده بود) کوشش کرد.

مهم برخورد یک مسلمان اهل توحید مبارز با مخالفینش است و اینکه حق ندارد تمام پلهای پشت سرش را با سرکشی کردن از اسلوب مبارزاتی اسلام خراب کند. چون در این میان و بخصوص در زمان ما تمام ضررش متوجه اهل توحید و دیگر پیروان ادیان و مذاهب و کل سودش هم تو جیب سکولارها می رود.

ما نباید خوشحال باشیم چون سکولارهای مرتد با حکومت  مذهبی ایران می جنگند، پس حتما به نفع اهل سنت است و آنها را دوستان موقتی خود بدانیم بلکه دقیقا برعکس چون سکولارها با هر حکومت مذهبی که به اشکال مختلف ،حتی تحریفی آن که عبادت خدا را می کنند، می جنگد؛ ما باید از پیروز شدن مذاهب خرافی منتصب به اسلام و حتی ادیان سماوی تحریف شده بر سکولاریسم خوشحال و مسرور گردیم.

مبارزین مجاهد ما به کرات پس از اینهمه تجربیات ثابت کرده اند که قطعا مخلصترین، پاکترین بندگان خدا در برخورد با دینش هستند که تا سرحد جان جهت حفظ عقیده خود با هر قدرتی جنگیده اند و در ولاء و براء و کفر به طاغوتشان شکی به خود راه نداده اند. پس باید در وضع موجود با انسجام و وحدت بیشتری علیه این هجوم وسیع سکولارها وارد مبارزه گردند ،هر چند در این مبارزه یهود و نصاری و دیگر مذاهب منحرف منتصب به اسلامی نیز سودی عایدشان گردد. این به معنی ولاء ما نسبت به آنها نیست بلکه بدین معنی است که چنانچه مسیرمبارزاتی مسلمانان در کانال صحیحش پیش رود تمام آنهایی که در هر قالبی قصد پرستش خدا و اجرایی شدن احکام الهی ،حتی در قالب تحریفی اش را دارند، از آن سود می برند.

 

 

 

 

                                                         والحمدلله رب العاليمن

                                                               و الله اكبر

                                                           ابوحمزه المهاجر هورامی