لزوم  و ضرورت تشديد مبارزه عليه احزاب ودسته هاي سكولاريست مرتد از جانب مسلمانان ( 1 )

 به قلم استادمجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی

 

 

قبل از هرچیزی باید گفت که لزوم  و ضرورت تشديد مبارزه عليه احزاب ودسته هاي سكولاريست مرتد از جانب مسلمانان شریعت گرا از کجا ناشی می شود ؟ چون همه ی جماعتهای شریعت گرا و تمام مسلمین آگاه به دین و شریعت نیز ، به عنوان جریانات و انسانهای ضد شرک و مشرکین و ضد  سکولار و ضد مرتدین شناخته می شوند و جهاد و مبارزه علیه احزاب و گروههای سکولاریست مرتد در تمام سرزمینهای مسلمان نشین یکی از مشخصه های  مجاهدین و مردم شریعت گرا بوده است ؛ آیا همین پتانسیل موجود در میان مسلمین کافی نیست ؟

در اینجا باید واضح و روشن نمود که مخالفت و جهاد گفتاری ، عقیدتی و در پاره ای از موارد قتال و جهاد مسلحانه با مشرکین به صورت عام  ، و افشاگری مسلمین از مشرکین و تلاش برای بازگرداندن حکم شریعت و تشکیل حکومتی اسلامی یک امر هویتی و ثابت مسلمین آگاه و فریب نخورده است . اما متاسفانه پدیده و فاجعه ی خزنده و مصیبت آوری که در این یک قرن گذشته ، سرزمینهای مسلمان نشین بطور عام و سرزمین ما به طور خاص با آن روبرو بوده وشاهدش بوده ایم ، پیدایش و سازمان یابی و در بسیاری مواقع به حکومت رسیدن  تمام مشرکین ، منافقین و مرتدینی است که با حمایت یکی از جناحهای امپریالیستی و سکولاریستی دنیا تحت پرچم سکولاریسم ( از نوع سوسیالیستی اش مانند صدام حسین ، حافظ اسد ،بشار اسد ، قذافی ، كومله ، دموكرات كردستان ايران و عراق ، طالباني ، اوجالان و... یا از نوع سرمایه داری اش چون دول عرب خلیج  ) خود را سازمان داده و در نهايت اكثرا تفسير خاص خود از يكي از شاخه هاي  ديكتاتوري سكولاريستي  را  بر مسلمین تحمیل نموده اند . 

یک سلسله تحرکات  سکولاریستی فوق العاده ضد بشری ، خشن ، انسان ستیز ، ضد شریعت و احکام الله در همه ی سرزمینهای مسلمان نشین شکل گرفت ، عملکرد این سکولاریستهای نامتجانس رنگارنگ  ، در درجه ی اول  ، به صورت ضدیت با قوانین الله و احکام شریعت ، با حقوق شرعی مسلمین ، با تشکیل جامعه ای مرفه و دارای امنیت در زیر سایه ی شریعت ، با حقوق انسانی مسلمین ، با حقوق نژادی و زبانی اقلیتهای موجود ، پیاده کردن  قوانین سکولاریستی وحشیانه علیه مسلمین و مخالفین فکریشان ، حتی کشتار ، مفقودالاثر نمودن ، سربریدن  مخالفین ، مزدوری برای دیگر سکولاریستهای بزرگتر ، وطن فروشی ، تولید جنگهای داخلی ، تولید صدها فرقه و حزب مختلف سکولاریستی و چند دسته نمودن و متفرق نمودن مردم  و در نهایت شکست و روسیاه ماندن نزد الله ، تاریخ و ملت است .

در چچن ، سومالی ، مالی  ، افغانستان  ، یمن ، سوریه ، عراق شبی و روزی نیست که این سکولاریستها عده ای مسلمان بی دفاع از زن و کودک را به قتل نرسانند . در عراق زمان سوسیالیستهای بعثی و در سوریه  و لیبی معمر قذافی سکولارسوسیالیست ، جمال عبدالناصر سوسیالیست و پ.ک.ک سوسیالیست و دیگر هم کاسه های سوسیالیستشان چون کومله ها و دموکراتها در کردستان ایران و پارتی و یکیتی در کردستان عراق فکر نمی کنم هیچ مسلمان آگاه و انسان حق طلبی نیاز به بازگوئی داشته باشد که این جنایتکاران سکولاریست با مردمان این سرزمینهای تحت فعالیت خود چه کرده اند . رژیم سکولار سوسیالیست بشار اسد  را می بینیم ، حکومت جنایتکار سکولارسوسیالیست فرانسه به عنوان نماینده ی سازمان ملل در اشغال شمال مالی به همراه مرتدین سكولاريست محلی طوارق  را می بینیم ، رژیم جنایتکار سکولار آمریکا و اتحادیه ی اروپا ( ناتو ) را در افغانستان و جنوب یمن می بینیم  . خشونت  و دشمنی آشکار با  قانون الله جزء تعريف اينهاست و بى اعتنائى‌شان به حرمت انسان، دشمنى‌شان با خوشى ، رفاه  و امنیت و همزیستی انسانها ، ضديتشان با هر جامعه آسوده و هر فعل انفعال آزادانه انسانها در چارچوب شریعت  وترویج بی بندوباری افسارگسیخته و گرایش به حیوان صفتی و بربریت وحشی گونه  ، چيز کاملا مشهود رفتاراينهاست.

زمانی که بر مبنای اندیشه های فاسد سکولاریستی این موجودات ، کسانی دور هم جمع شده و بار دیگر قصد تکرار این جنایات و تکرار تاریخ مصیبت بار در سرزمین ما را دارند ، عده ای باید سازمان یافته در برابر این جانیان ایستاده و بگویند این جریان ارتدادی سکولاریستی جدیدی  که تحت حمایت آمریکا و ناتو و روسیه و چین سوسیالیستی  که دوباره دارد سربلند کرده و ابراز وجود می کند ، عاقبتش این خواهدبود ، و این جنایات و فجایع را به بار می آورد  ، و باید جلوی آن ایستاد ، و گفت دیگر بس است .

الان ما داريم با جریان جهانی سکولاریسم و سکولاریستهای مرتد محلی  به همين ترتيب روبرو مي شويم. مواضع عمومی ضد سکولاریستی  ما به جاى خود محفوظ. خيلى ها در جهان شریعت گرا هستند و نفش افيونى  سکولاریسم  و نقش سرکوبگر سکولاریسم   را مي شناسند. ولى در مقابل اين جنبش مشخصا سکولاریستی خواستار تداوم سیر ارتداد مسلمین ، فعال، آدمکش و نسل کشى که تحت پرچم سکولاریسم  در خاورميانه و کردستان به فعاليت مشغول است و الان  می خواهد دوباره کمابيش ابعادى بين المللى پيدا کند، بايد امروز مردم مسلمان خواهان رفاه و امنیت در پناه قوانین احکام الله  بلند شوند و قد علم کنند. اين بختکى است که روى بخش زيادى از جمعيت جهان افتاده و مردم زيادى دارند به خاطر آن بدبخت مي شوند. به اين معنى ما  باید سازمان دهی شویم و آگاهانه در جهت پاک نمودن این لکه ی کثیف به پیش رویم . علاوه بر سياستهاى افشاگرانه و آگاهگرانه که در قبال سکولاریسم  به طور کلى داريم، اکنون در قبال سکولاریستهای مرتد بومی  بعنوان يک جنبش سياسى، يک جنبش  متكي به اپرياليستها  و يک جنبش ارتجاعى امروزى که ضد شریعت است، ضد  امنیت و رفاه و استقلال برای مسلمین است، ضد آزادى، ضد زن و ضد شریعت است و حتى ضد شادى است و به شدت نژادپرست است ، احتياج به يک موضع سياسى و عملى ويژه داريم. اين روش سازمان یافته ی شریعت گرایان  خاص  خودش را ميخواهد. اين جنبش سياسى ارتجاعى سکولاریستی  مرتدين يک برخورد جدی و کارساز سازماندهي شده اي را  مي خواهد.

شكي نيست كه پس از رسوائيهاي مكرر سيستم جهاني سكولاريسم و جنايات آنها در حق ملل تحت ستم و خيانتهاي آشكار سكولاريستهاي مرتد محلي در حق وطن  و مردمانشان ،  اكنون با زده شدن جرقه هاي بيداري اسلامي مسلمين و خواست برحق شريعت خواهي آنان ، سکولاریستهای مرتد بومی ما بار دیگر در هنگام جان دادن و به دور از مجتمع مسلمان نشین ما  قصد دارند  به عنوان يک پديده جديد و در قالب یک جنگ سردى با پشتيباني استثمارگران جنايتكار سكولار منطقه اي و جهاني شکل بگیرند و دوباره با به جان هم انداختن مردم در مقابل همدیگر همان خوابهای وحشتناک چند دهه ی قبل را تاویل و بازخوانی نمایند و بر آنند دوباره جرینات متفرق سکولاریستی را با حمایتهای سکولاریستها خارجی بر مردم تحمیل نمايند . نیرویی ضد شریعت، ضد حکومت شریعت  و به درجه اى ضد همدیگر . اين جريانى است ارتدادی  که در رقابت با غرب سرمایه دار بر سر ثروتها و قدرتى که در سرزمینهای مسلمان نشین نهفته است، پديدار شده است. دولتی  را مي خواهد که در آن سکولاریسم به صورت دیکتاتوری  حاکم می گردد و با قدرت نظامی و دیکتاتوری خود جایی برای قانون شریعت نمی گذارد .

البته جهت مبارزه با شریعت گرایان و کسانی که خواهان حکومت کردن بر اساس قرآن و شریعت الله هستند سکولاریستها کوشیده اند که در میان دین فروشان و علماء سوئی که به طور سنتى  در میان هر دین  و حتی هر علمی وجود داشته اند بهره گیرند و در سرزمینهای مسلمان نشین ، چه در تسنن و چه در تشيع ، هميشه اين  دین فروشان نان به نرخ روز خور پس از انحراف حکومت از حالت شورائی و خلافت به سلطنت ، در برابر آزادیخواهان شریعت گرا وجود داشته اند و چیز جدیدی نیستند که حالا کشف شده باشند . قلمرو دولت معمولا به عنوان يک قلمرو حمايت شده توسط  این دين فروشان  که در عين حال سرويس و خدمات به مریدانشان ميدهند، شناخته شده است . البته چنانچه گفته شد اين خيانت دانشمندان و علماء فقط منحصر به علماي دين نمي شود بلكه دانشمنداني  از ساير علوم رايج چون علم فيزيك ، شيمي ، پزشكي ، فني ، علوم سياسي ، زيست شناسي و غيره را نيز در بر مي گيرد و نمي توان با وجود چنين خائناني علم خاصي كه انان بهش خيانت كرده اند را به كلي رد نموده و يا زير سوال برد . حساب يك پزشك خائن از حساب علم پزشكي و پزشكان سالم و متعهد جداست .   

در گذشته  این دسته از علما كه درحرفه ي  دین فروشي  و عامه فریبي وارد شده بودند   يک طرف و سلطان و شاه طرف ديگر بود و اين سلطان و شاه مهر تاييدشان را از این دسته از علماء  مي گرفتند، محيط را براى گرفتن خمس و زکات و اجراى احکام فقهی خاصی  از یکی از مذاهب اسلامی فراهم مي کردند و خودشان شمشير چنین برداشتی از اسلام  بودند و به شدت با مخالفین چنین برداشتهایی برخورد می کردند،  که حیات امامان اهل سنت و پیروان صادقشان در طول تاریخ بیانگر این واقعیت تاریخی است . حکومت يا دولت، ارتش، نيروهاى قهريه دست سلاطين بودند که به  با سلسله مراتب مذهبی  به انحراف کشیده شده ی خاصی به توافق رسيده بودند.

اما دین فروشان و فتوا فروشانی که اکنون در خدمت سیستم سکولاریستی و مرتدین محلی درآمده اند  و ما هم اکنون با آنها طرفیم ، یک نوع ایدئولوژی و دنیای جدیدی را مطرح می کنند و آن اینکه ، هر گونه قانون فقهی و منشعب از اسلام باید از سیستم حکومتی پاک گردد و حکومتی که هیچ یک از احکام شریعت در آن اجرا نگردد می تواند بر مسلمین حاکم باشد . !  و مردم عوام  را  برای این فریب بزرگ و خیانت نابخشودنی با آوردن صدها شبهه و حیله های رنگ آمیزی شده با آیات و احادیث نصف و نیمه و نامناسب آماده می کنند .

 این همان چیزی است که مفتی های دولتهای سکولارسوسیالیست صدام حسین ، قذافی ، بشار اسد وغیره به آن پرداخته و احزاب سکولاریست و مرتد کوردستان چون پارتی و یکیتی و پ.ک.ک و حزب دموکرات کردستان ایران اقدام به تشکیل سازمانی برای چنین علمای مذهبی دین فروشی نموده اند تا همان کارکرد مفتی های فاسد حکام سکولاریست منطقه برای انحراف افکار عمومی و بسیج مردم در جهت برنامه های پلید آنها  از یکطرف و جدا نمودن مردم از شریعت گرایان را  به دست آورند . اینها متحدینی خطرناکتر از سربازان مسلح برای این رهبران فاسد سیستم سکولاریسم و دشمنان شریعت می باشند .

 پس نه این دین فروشان جدیدند و نه جریان مرتدین در طول تاریخ چیز جدیدی است اگر از تاريخ ننگين مرتدين قبل از آخرين فرستاده صرفه نظر كنيم بايد گفت كه مرتدین امروزي دنباله ي همانهایی هستند که در اواخر حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم ظهور کردند و برای مدتی سرکوب شدند . پس این دو طبقه ی فاسد دین فروش و مرتد ،  مطلقا  در تاریخ جديد نیستند ، ولى دور جديدش را ما شاهديم ؛  و واضح است که اين پديده در اواخر قرن بيست  و در قرن بيست و یک ، همان نقشى را ندارد که در آغاز صدر اسلام و حتی قرون بعد از آن داشتند.  اکنون آشکارا و به شدت ضد قوانین شریعت در امور حکومتی و زندگی انسانها و ضد حکومت اسلامی است. حرکتى است در متن رقابتهاى سکولاریستی  در منطقه و در مقياس جهانى. پرچمى است که بلند شده براى کسب اقتدار بخشهايى كثيف و فاسدي  از جامعه که به اين ميراث کثيف سکولاریستی  تکيه مي کنند.

اين واقعيت موجود جبهه ي داخلي دشمنان شريعت اسلام است ،  اما به هر حال و به طور اخص ، ممكن است كه براي عده اي اين سوال پيش بيايد كه تشديد فعاليت عليه سکولاریسم جهانی به رهبری سازمان ملل و مشخصا به رهبری آمریکا – ناتو  و جناح روسیه – چین سوسیالیستی هم هست يا اينکه مختص به همين جريانات سکولاریست مرتد محلی و بومی است؟

واضح است که در جهان کنونی شما تنها نمي توانيد عليه جنبشهاى ارتدادی سکولاریستی  که صحبتش را مي کنيم قد علم کنيد و سنگربندى محکمترى بکنيد بدون اينکه بيشتر هم به انديشه هايشان بپردازيد. منتها روشن است که خود ما ، به عنوان يک جریان شریعت گرا ، عليه سکولاریسم به عنوان يک انديشه و يک سيستم فکرى و يک روش زندگى هستيم. آنچه مسلم است وقتى شما با جنبشهايى روبرو شويد که انسانهاى آزاد انديش و شریعت گرا در سرزمینهای خود مسلمین  را به قتل رسانده ، زندانی نموده و یا تهديد به مرگ مي کنند، شما موظفيد يکبار ديگر پاى سیستم سکولاریسم  را وسط بکشيد و بگوييد آخر اين ارتجاع از يک آبشخورى تغذيه ميکند که خودش دقيقا همه اين عقب ماندگى و دیکتاتوری را علیه احکام شریعت و شریعت گرایان  و كل دنيا  فرمولبندى کرده است .

سیستم سکولاریسم به عنوان یک دستاورد اروپا ی بعد از رنسانس جهت نجات از قوانین فاسدان مذهبی  مي توانست يک دستاورد تاريخى مثل  بقیه ی دستاوردهای تاريخى باشد، مردم به آن نگاه کنند و با بهره گيري از نقاط قوت و ضعف آن ، نسبت به دين اسلام  حساسيت نداشته باشند ؛ چون اين جريان در برابر جريان انحرافي و فاسد كليسا و قيصر به وجود آمد ، هچنانكه هزار و چهرصد سال پيش  الله جل جلاله آخرين فرستاده ي خودش را به همين خاطر براي بشريت فرستاد و قوانين شريعت اسلام را به عنوان تنها جايگزين مطمئن و ثابت تا روز قيامت فرستاد كه خودش از عدم تحريف و دستكاري آن توسط دين فروشان و حكام فاسد محافظت مي كند . يعني سكولاريسم واكنشي بود به فساد ديني  اديان تحريف شده اي چون يهوديت و بخصوص مسيحيت  و ظهور اسلام هم واكنشي به همين فساد بود . اما اروپائيان به جاي اين فساد موجود در اديان مسخ شده سيستم و دين سكولاريسم را پذيرفتند و جوامعي ديگر چون جامعه ي ما دين اسلام  را جايگزين نمودند .  ولى وقتى کسانی بدون توجه به قوانین شریعت اسلام و تفاوتهای فاحش میان ادیان تحریفی و دین اسلام و اينكه چرا الله جل جلاله قانون اسلام را جايگزين اديان فاسد و تخديري گذشته نموده است ابلهانه  سكولاريسم  را  کپی برداری نموده و امروزه پرچم يک مبارزه سياسى  بر علیه شریعت اسلام را بلند مي کنند، آن وقت مردم مجبورند آن پرچم را ازش بگيرند، بازبينى کنند، نگاه کنند و دور بياندازند. این تنها چیزی است که باید با دین سکولاریسم در شکل کلان و خرد  ، بین المللی و محلی آن باید انجام داد . اما با دو جناح جهانی  به رهبری آمریکا – ناتو  و جناح روسیه – چین سوسیالیستی  ، که در موارد زیادی با هم اختلاف دارند و در مواردی هم با هم توافق دارند که سازمان ملل متحد زبان حال توافقات اینهاست ، چگونه باید برخورد نمود به سیاستهای جماعتهای شریعت گرائی برمی گردد که با هر یک از این جناحها درگیری نزدیک و گرمی دارند .

با اين وجود لازم است كه فهميده شود  منشاء سكولاريسم در سرزمينهاي مسلمان نشين كجاست ؟ آيا ورود تفكرات سكولاريستي غرب سبب  توليد اين بيماري در سرزمينهاي مسلمان نشين بوده است يا قبل از ورود اشغالگران وسيستم آموزشي آنان نيز وجود داشته است ؟  چنانچه در جزوه ي  " سكولاريسم دشمن شماره يك ... چرا ؟ " توضيح داده بودم سكولاريسم  اسم امروزين همان مشركين غير اهل كتاب باستان است كه در طول تاريخ بشريت هميشه به عنوان يك آفت در برابر تمام پيامبران و دعوتگران به سوي الله جل جلاله وجود داشته اند . مشكل رسول الله با مشركين غير اهل كتاب مكه هم دقيقا بر سر قوانين سكولاريستي بزرگان قريش  با احكام شريعت اسلام بود ، آنها حاظر بودند ثروت ، بهترين زنان زيباي مكه و حتي رهبريت خود را در اختيار رسول الله قرار دهند به شرط آنكه قوانين ساخت دست آنها را انكار نكند . و زماني كه ديدند كه رسول الله صلي الله عليه وسلم فريب اين ثروت و مقام را نمي خورد پيشنهاد دادند كه مدتي قوانين آنها حاكم باشد و مدتي هم قوانين الله . اما ديديم كه سوره ي كافرون نازل مي شود و به صراحت مي گويد " لكم دينكم و لي دين " . حتي نتوانستند كه رسول الله صلي الله عليه وسلم را به پارلمان خود كه " دارالندوه " نام داشت بكشانند .

پس از قدرت يابي اسلام و تحكيم شريعت الله در زمين و انهدام حكومتهاي ظالم و فاسد مي بينيم كه بسياري ازطرفداران اين عقايد مشركين غير اهل كتاب با بستن قراردادهايي با حاكمان مسلمين به حيات عقيدتي و فكري خود ادامه مي دهند و تا كنون نيز در سرزمينهاي مسلمان نشين وجود آنها را مشاهده مي كنيم . اسلام با زور حكومتهاي ديكتاتور را نابود كرد تا انسانها آزاد شوند و هرگز عقيده خود را به زور بر كسي تحميل ننمود . 

پس نمي توان سكولاريسم را چيز جديدي خواند فقط  اسم آن عوض شده است و با آمدن مكاتب جديدي چون ليبراليسم ، سوسياليسم ، سوسيال دموكراسي و غيره سكولاريستهاي باستان در عرض اين چند دهه ي گذشته توا نستند در سراسر دنيا خود را در اين قالبهاي جديد آبديت كنند و به اصطلاح به روز شوند .

در كنار اين سكولاريستهاي باستاني به روز شده در سرزمينهاي مسلمان نشين عده ي كثيري از بچه مسلمانها نيز وجود دارند كه مرتد شده و با مبارزه ي علني با احكام شريعت اسلام و قبول يكي از مكاتب  و مذاهب سكولاريستي  خود را با جريان سكولاريسم هماهنگ نمودند . بيشترين صدمه ي ما مسلمين در چند دهه ي اخير ناشي از همين موج ارتدادي است كه توسط اين موجودات به راه افتاده  است . اما چه چيزي باعث رشد سريع وگسترش  پاره اي از افكار اينگونه  موجودات در ميان مسلمين گرديد ؟ 

علاوه بر مكر و فريب و عوام فريبي دين فروشان و وحشيگري سكولاريستهاي مرتد در زندان ، تبعيد ، شكنجه و اعدام مسلمين شريعت گرا بايد به واكنش و مقاوت مردم در برابر جنايات سكولاريستهاي خارجي در اشغال و تقسيم سرزمينهاي مسلمان نشين اشاره كرد . چون غرب سكولاريست ليبرال در چهارچوب استعمارى وارد اين کشورها شد. ورود غرب سكولار ليبرال  با خشونت و استثمار زيادى همراه بود. دستاوردهاي تمدني غرب چون علوم پزشكي ، فني ، نظامي و غيره  طي يك پروسه ي آزاد و انساندوستانه وارد شرق و بخصوص سرزمينهاي مسلمان نشين نشد بلکه با اسلحه ، خشونت ، آدم دزدى ، زندان کردن ، کشت و کشتار  و چپاول منابع مادي و ثروتهاي مادر اين مردمان آمده، در نتيجه معلوم است که مقاومت عليه‌اش  به وجود خواهد آمد  و سكولاريستهاي مرتد محلي با بهره گيري از اين جنايات آشكار سكولاريستهاي ليبرال خارجي ، مردم ستمديده را يا به دامان همان سكولاريستهاي ليبرال خارجي كشاندند ( همچون نمونه ي پاكستان ، ايران زمان پهلوي ، بنگلادش ، عمان  و... ) و يا اينكه با پيوستن به جريان مخالف ليبراليسم سرمايه دار غرب خود و ديگران را ( همچون احزاب مرتد كردستان چون دموكرات و كومله و پ.ك.ك و يا كساني چون صدام حسين و قذافي و حافظ اسد و غيره ) در مرداب و گنداب سيستم سكولار سوسياليستي شرق انداختند . به اين معني اين نوع از سكولاريسم در چشم مردمان فريب خورده ، پرچم نوعي مقاومت در مقابل سكولاريسم از نوع ليبراليستي و سرمايه داري غرب تلقي مي شد . خيانت وجنايت آشكاري كه مرتدين سكولاريست محلي بر مردمان خود تحميل نمودند